نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





آه......!؟

 

بایـــــــــــــد اسطــــــــــــوره میشــــــــــــدمــــــــــ

دلــــــــــــــ کندنــــــــــــــــ

از کـــــــــــــوه کنــــــــدنـــــــــــــ

آســــــــــــانتـــــــــــر نـــــــــــبود ...!


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 18:25 | |







دل من!!؟

 

دل من تنگ بلوریست که یک ماهی قرمز دارد

یک تلنگر که به این تنگ بلورین بخورد

می شکند

آبش از پنجره ی چشمانم می ریزد

ماهی سینه ی من می میرد
 
تو که می زنی مکرر به دل نازک من

ماهی ام رادریاب

دوست داری که چوتنگی باشم

تهی از ماهی و آب؟


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 18:5 | |







تو را می ستایم!؟

 

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم

در چشمانت خیره شوم

دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم

منتظر لحظه ای هستم که در کنارت بنشینم

سر رو شونه هایت بگذارم….از عشق تو…..

از داشتن تو…اشک شوق ریزم

منتظر لحظه ی مقدس که تو را در اغوش بگیرم

بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم

وبا تمام وجود قلبم و عشقم را به تو هدیه کنم

اری من تورا دوست دارم

وعاشقانه تو را می ستایم


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 14:22 | |







کلبه ای میسازم!؟


کلبه ای میسازم دورازاین شهرخراب

درمسیرقدم شرشر رودی پر آب

لابه لای گذر ابر سپید

گوشه ای دنج درآن سایه ی بید

که دروپنجره اش روبه قشنگی باشد

یک وجب فاصله اش نغمه وچنگی باشد

تا زلالی دهد هرلحظه به من

شور وحالی دهد هر لحظه به من

ببرد صبح به صبح تا دل خورشید مرا

بال پرواز دهد تا رخ ناهید مرا

مست در مست شوم تا که ببینم خود را

باده در دست شوم تا که ببینم خود را !؟





راز ماندن در چیست؟

کوه پرسید ز رود:

زیر این سقف کبود،

راز ماندن در چیست؟

گفت: در رفتن من! کوه پرسید: و من؟

گفت: در ماندن تو! بلبلی گفت: و من؟

خنده ای کرد و گفت: در غزل خوانی تو!

آه از آن آبادی که در آن کوه رود،

رود مرداب شود و در آن بلبل سرگشته سرش را به گریبان ببرد و نخواند دیگر

من و تو، بلبل و کوه و رودیم

راز ماندن جز در خواندن من،

ماندن تو،

رفتن یاران سفر کرده مان نیست

بدان!؟


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 15:9 | |







همه می گویند…!؟

به ستایش روی آوردم …… گفتند خلاف است  !!

به عشق روی آوردم ………. گفتند گناه است  !!

خندیدم ……………….. گفتند کودکانه است !!

گریستم ………………… گفتند دیوانه است   !!

و حال که در عزای عشق نشسته ام و هیچ نمی گویم

همه گویند که ….. هی !! فلانی عاشق است ؟؟؟ !!!


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 15:37 | |







شب تنهایی!

هیچکس با من نیست !…

مانده ام تا به چه اندیشه کنم

مانده ام در قفس تنهایی

در قفس میخوانم

چه غریبانه شبی ست

شب تنهایی من!…


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 15:29 | |







هر که آید گوید

هر که آید گوید:
  
گریه کن، تسکین است
     
گریه آرام دل غمگین است

چند سالی است که من می گریم
در پی تسکینم

ولی ای کاش کسی می دانست
چند دریا
بین ما فاصله است
 
من و آرام دل غمگینم


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 16:53 | |







بنویسید!؟؟

بنویسید   به  دیوار  سکوت

عشق  سرمایه  هرانسان  است

بنشانید  به  لب  حرف قشنگ

حرف  بد  وسوسه  شیطان است

و  بدانید که فردا دیر است

و  اگر  غصه  بیاید  امروز

تا  همیشه دلتان درگیر است

پس  بسازید  رهی  را  کنون

تا  ابد  سوی  صداقت  برود

و  بکارید  به هر خانه گلی

که  فقط  بوی  محبت  بدهد!


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 16:24 | |







آمدم امشب!؟

آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم

می نمیخواهم،بیا ساقی تماشایت کنم

بی قرارم،ساقی از میخانه بیرونم مکن

کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 16:0 | |







می روی اما بدان!؟


            

عشق از دوستی پرسید : تفاوت من وتو در چیست ؟

دوستی گفت :

من دیگران را باسلامی آشنا می کنم و تو با نگاهی.

من آنها را با دروغ جدا می کنم و تو با مرگ.

 

 

[+] نوشته شده توسط Mohsen در 22:39 | |







پروردگارا:

پروردگارا:

کسی را که قسمت کس دیگریست،سر راهم قرار نده!

تا شبها دلتنگیش برای من باشد و روزها خوشیش برای دیگری!


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 21:57 | |







وقتی که دیگر!؟

وقتی که دیگر نبود،من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت،من به انتظار آمدنش نشستم

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد،من او را دوست داشتم

وقتی که او تمام کرد من شروع کردم،وقتی او تمام شد من آغاز شدم و چه سخت است:

تنها متولد شدن. مثل تنها زندگی کردن . مثل تنها مردن...


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 18:23 | |







كدام آسمان؟

آنگاه كه غرور كسی را له می كنی،

آنگاه كه كاخ آرزوهای كسی را ويران می كنی،

آنگاه كه شمع اميد كسی را خاموش می كنی،

آنگاه كه بنده ای را ناديده می انگاری ،

آنگاه كه حتی گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،

آنگاه كه خدا را می بينی و بنده خدا را ناديده می گيری،

می خواهم بدانم:

دستانت را بسوی كدام آسمان دراز می كنی تا برای خوشبختی خودت دعا كنی؟


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 17:51 | |







انسان می خواست!؟

می خواست در مصرف عقل صرفه جویی کند،عاشق شد.

 می خواست در مصرف عشق صرفه جویی کند،ازدواج کرد.

 می خواست در مصرف بی خیالی صرفه جویی کند،بچه دار شد.

 می خواست در مصرف زندگی صرفه جویی کند،خودش را دار زد!


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 17:17 | |







آزاد آزادم

آزاد آزادم ببین چون عشق درگیر من است
دیگر گذشت آن دوره که تقدیر زنجیر من است
شاید نمی دانی ولی از خود خلاصم کرده ای
آیینه خالی فقط امروز تصویر من است
با عشق تو بر باد رفت آن آرزوی مختصر
من روح بارانم ببین چون عشق تقدیر من است

 


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 19:7 | |







باور کردم

رفتی و ندیدی که چه محشر کردم

 با اشک ، تمام کوچه را تر کردم
وقتی که شکست بغض تنهایی من

 وابستگی ام را به تو باور کردم.


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 18:24 | |







بوسه

بوسه یعنی لذت دلدادگی ، لذت از شب لذت از دیوانگی

بوسه آغازی برای ما شدن ، لحظه ای با دلبری تنها شدن

بوسه آتش می زند بر جسم و جان

بوسه یعنی عشق من با من بمان !


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 17:20 | |







گناه من!؟

گناه من گناه بی گناهیست                                        

                      تمام هستی ام غرق سیاهیست

به هر کس دل دادم بی وفا شد                               

                                 چو پابندش شدم از من جدا شد . . .


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 16:47 | |







همراه نیست!؟

سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست

 گر در این خلوت بمیرم هیچ کس آگاه نیست
من دراین دنیا به جز سایه ندارم همدمی

 این رفیق نیمه راه هم گاه هست و گاه نیست.


[+] نوشته شده توسط Mohsen در 16:19 | |



صفحه قبل 1 2 3 4 5 صفحه بعد

منبع کدهای زیباسازی

ابزار و قالب وبلاگکد قطرات شبنم-Http//wWw.20ToolS.cOm/